(144) ازدباج خوبه، واسه لابستر🦞
یه میم معروفی بود که میگفت:
گیاه الان، حیوون خونگی قدیمه!
حیوون خونگی الان، بچه قدیمه!
یادتونه؟
من همیشه دلم میخواست به حیوون خونگی داشته باشم... گربه ترجیحا!
تا وقتی فهمیدم مخارج ماهیانهی یک عدد بچه گوربه، از من و خواهرم روی هم بیشتره!
الان ولی، یه لابستر دارم.
بسیار زیبا... آبی کهربایی... جنگجو و پر سر و صدا...
شرط میبندم تا حالا صدای لابستر رو نشنیده بودین، واسه همین بگم بهتون که شبیه تیک تیک عقربه ثانیه شماره! سریع و بلند!
حالا بعد از این ده ماهی که ایشون رو توی خونه داریم و حتی سفر هم با خودمون بردیمش، همه توی فکریم که براش یه خونهی بزرگتر و یه گنجینه ژنتیکی جنس مخالف بگیریم و بزنیم توی کار تولید بچه لابستر که خیلیم قشنگه:")
حالا جالبیش اینه که ما خودمون اسم ازدواج رو میشنویم، دل و رودهمون بهم میریزه...
علی الخصوص توی شرایطی که داریم میبینیم از نوادگان پدرمادربزرگهامون، سه چهار پنجتا نهایت، زوج ازدواج کرده و مزدوج مونده داریم، که یکیشون از یکی سمّیتر و ناسالمترن!
ولی ازدباج خوبه برای لابستر...چونکه بچههاشون قشنگن و نسبتا میشه گفت تر و تمیز و کمخرج هم هستن:)
پیاس: البته به خانم لَری دوم، عکسی از بچه لابسترها نشون دادم و چنان عقبگرد کرد و رفت پشت مرجانش، که مشخص بود اونم همچین علاقهای به این قضایا نداره!