(28)مظلومانه...
پرده اول:
بعد از چند روز دارم لینکامو چک میکنم...
مامان هم داره برام توضیح میده چطوری سوپ جو درست کنم!
بعد از هر جمله ایم که میگه سرمو میارم بالا و میگم:چی؟
دارم فکر میکنم چقدر امتحان دارم این هفته!
پرده دوم:
میرسم به پست"تعزیه"ی دلژین...
از مامان میپرسم:تعزیه با کدوم ز/ذ/ظ/ض؟!!!!
میگه: رِ زِ!
یادم میوفته که من تو پست آخرم تمام تعزیه هامو با زِ دال ذال نوشتم!!!
میگم:مامان چرا بهم نگفتی اشتباه نوشتمش؟!
میگه:پستای تو اونقد ریزن که من نصفشو حدس میزنم! از کجا بفهمم اشتباه نوشتی؟!
پرده آخر:
دارم این پستو مینویسم و فک میکنم چقد خواننده های وبلاگ من مظلومن!
اگه شما هم نمیتونین راحت بخونین بگین خب...آخه من که قرار نیست بخونمشون که!
+این سایز فونت چطوره؟! خوبه یا بزرگترش کنم؟!
++تعطیلات خیلی واسه من دیر گذشت! واسه شما چطور؟!
+++قیمه ی نذری امسالمونو خیلی دوست داشتم:)ولی خب قراره سال دیگه عدس پلوش کنیم مثل اینکه!!