(83)درخت توت و از این حرفا

دیدین یه حرفایی همچین میره تو مخ و درنمیاد؟

یه جمله ای رفته و در نمیاد...

یعنی اکو میشه...با صدای خود عمو اکو میشه که:

"دخترا مثل گل رز ان...از یه سنی به بعد هم پژمرده میشن و دیگه کسی طرفشون نمیره...نباید صبر کنی تا پژمرده شی!"

شاید بگین چرا عموم باید بشینه جلوم و اینقدر راحت بهم توهین کنه!

شاید هم عموهاتون مثل عموی بنده ان و از این حرفا زیاد شنیدین و دیگه براتون تعجب برانگیز نیست!

خلاصه عرض کنم خدمتتون که...دلیل موجه عمو برای ارائه ی نصیحت های گل و بلبلش، موضوعیه که قبلا توی پست "غرق عمد" بهش اشاره کردم!

ازدواج دو عموزاده...در یک روز و یک زمان!

عمو معتقده که عمو زاده کوچیکه،کار صحیحی کرده که هنوز بیست ساله نشده ازدواج کرده و ما هم باید ازش درس بگیریم و هنوز غوره نشده ازدواج کنیم!

چرا؟ چون خودش مثل اون یکی عموزاده در سن سی و خورده ای سالگی با همکارش ازدواج کرده و احتمالا همچین راضی نبوده و نیست!

نگم براتون که چی گفتم و چطور ازش خواستم که انتخاب کی و چطور بودن این مسئله ی مهم رو به عهده ی خودم و خانوادم بذاره و دیگه دخالت نکنه!

فقط بگم که جمله اش مدت زیادی تو ذهنم چرخ میزد!

و دائم از خودم میپرسیدم که اگر من "رز" نیستم پس چی ام؟

و باید بگم که اگر گل رز بودن به معنای "ناناز و آرایش کرده بودن و حاضر و آماده منتظر شوهر نشستن" باشه، من قطعا رز نیستم و اینو قشنگ همه میدونن!

پس باید میفهمیدم که چی ام!

مامان میگفت حرص نخور...تو آدمی...نیاز نداری یه گیاه پیدا کنی تا خودت رو باهاش توصیف کنی!

ولی من فقط دنبال یه جواب بودم...یه سرپوش روی کوزه ای که میخواستم روح معلقِ اون جمله رو توش گیر بندازم!

و بعد از کلی بالاخره پیدا کردم!

من "درخت توت" ام...

یه درخت قوی با برگ های سبز و بزرگ و با ظرافت...

و کلی شباهت های دیگه بین من و این درخت که شخصیه و نمیگم بهتون:)

 

حالا کلید اسرار این قسمت چیه؟

اینه که زمانه عوض شده...و الان دیگه هرکس صاحب اختیار زندگی خودشه...و اگر کسی فکر میکنه نیست، امیدوارم یه روز اینقدر قوی بشه که بتونه بلند شه و برای خودش و زندگیش بجنگه!

و همچنین امیدوارم خاله ها و عمو ها و عمه ها و دایی ها متوجه بشن که اجازه ندارن برای بچه ی یکی دیگه تصمیم بگیرن:)

 

مهرآ :)
BoBo
حالا که بحث نصیحته! برو چندتا چوب بیار می‌خوام نصیحتت کنم.
اولی رو بشکن! بعد دومی رو بشکن، دیدی چقدر راحت شکستن؟
حالا همه رو با هم بگیر و سعی کن بشکنی ...
نشد، نه؟
پس نتیجه می‌گیریم که خواهرم حجابت رو رعایت کن...

اما نصیحت دوم (حالا که رفتم رو منبر، بذا همه نصیحتامو انجام بدم). این نصیحتا رو از زبون سیاوش قمیشی میگم:

من اینارو فهمیدم از زندگی، بجز مرگ هیچ چیزی اجبار نیست ...

و اما نصیحت سوم:
عموی تو، یا هر کسی دیگه‌ای می‌تونه بهت عقایدش رو بگه و چقدر خوب که اینکار رو می‌کنه. اما این تویی که تصمیم میگیری از نصیحت‌های دیگران ناراحت بشی یا ناراحت نشی.
پس جلوی حرف زدن دیگران رو نگیر، اما اونقدر بزرگ باش و به خودت و تصمیم‌هات اعتماد داشته باش، که حرف‌های دیگران رو داخل خودت هضم کنی.

نصیحت زیاد دارما! اما خب فعلا همینارو داشته باش.

ترکه ی بید بود...شکست:))))


از دست این منبر ها؛)
آه همین دیروز داشتم بعد کلی گوش میدادم این آهنگو...اصلا قمیشی هر چی بگه، صحیحه:*)

میدونین...بحث به اشتراک گذاشتن عقاید نیست...من با این اتفاقا مشکلی ندارم...خیلی هم میپسندم بحث های بلند بالا درباره ی اینکه اعتقاد من تو این موضوع چیه و مال تو چیه و چرا و هرچی!
ولی...
نمیپذیرم‌ این رو که کسی دائما بهم گوش زد کنه که اشتباهاتی که خودش تو زندگی انجام داده رو تکرار نکنم! 
یه جایی هست فقط میخوای تجربیاتتو منقل کنی به بقیه...ولی یه جای دیگه هست که میخوای زور بگی..." یا راه منو برو یا مطمئنم میوفتی تو چاه!"
دیگه سر این دومی آدم نباید سکوت کنه!
تازه این عمو فقط یه مثاله!
فلان فامیل که از شوهرش جدا شده چپ و راست راه میره میگه اشتباه منو نکنی بدبخت میشی!
بهمان فامیل که بچش بیکاره دم به دیقه زل میزنه تو چشام و میگه تو رشته ی تو کسی به هیچ جا نمیرسه!
خب این زشته دیگه...نصیحت نیست...کمک نیست...فقط توهین به شعور طرف مقابله!:))

پی اس: هضمو دوست داشتم...هضم، جذب چیزای بدرد بخور، دفع مضخرفات! درستش همینه اصلا؛)))))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
یکی بود....هیچکس نبود..!
یه جهان خاکستری بود و یه دخترک ...
که همه آرزوش این بود که دنیاشو رنگی کنه...
دوست داشت دور خودش بچرخه...
و بخنده...
و زندگی کنه...
حالا این شما...و اینم وبلاگ دخترکی...
که شعرهاش انعکاس احساسشه...

+این نوشته ها مثل بچه های من میمونن! لطفا کپی نکنین حتی با ذکر منبع:)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان