(103)کاش یادم بمونه...
هنوز سرماخورده ام و مجاری تنفسیم پر از انواع مایعات چسبناک مخاطیه...و مثل خیلی های دیگمون، آنفولانزای واگیر دار روحی هم گرفتم!
کاش یادم بمونه، یه روزی که همه چی بهتر شد، از داشتن یه روان غیر طوفانی حتی برای یکم، نهایت استفاده رو ببرم!
هوای بیرون خنک تر شده و برای لباسای تابستونی من، تا حدودی سرد محسوب میشه...ولی این سرماش دلیل نمیشه شب ها پنجره رو تا ته باز نذارم و هوای خنک بیرونو توی ریه هام نکشم...کاش همیشه یادم بمونه هیچ چیز همیشگی نیست...تا هست ازش لذت ببرم!
*همین الان یه ماشین از دم پنجره ام رد شد که یه آهنگ خیلی قشنگی رو داشت گوش میداد...یادم باشه پیداش کنم*
روز فوق العاده شلوغی رو سر کار گذروندم و پاهام هنوز از اون همه بدو بدو درد میکنه...
کاش یادم بمونه، روزایی که خلوت ترم، به خودم یادآور شم که روزای شلوغم قراره بیان!
کاش یادم بمونه که زندگی در حرکته، چه من باهاش برم چه نرم!
چه استرس و اضطراب گلومو فشار بده و چه با آرامش از موانعش بگذرم!
کاش یادم بمونه سختی ها، هر بار که میان سخت تر از قبلی هان، اما اگه من نمیتونستم بجنگم باهاشون، عمراً سمتم نمیومدن!
کاش یادم بمونه، دقیقا همون نقطه ای که فکر میکنم دیگه نمیتونم و هیچ راهی برای ادامه دادن ندارم، دقیقا همون نقطه وقتیه که باید بپیچم توی یه جاده ی دیگه، که اتفاقا بهتر منو به مقصدم میرسونه!
کاش یادم بمونه، به موهای سفیدم بخندم، به زخم هام، به نقص هام و به شکست هام...
که اگه نخندم،
فقط کمربند خود خودمه، که الکی سفت تر بستمش!
کاش خیلی چیزا رو، خیلی وقتا، واقعا یادم بمونه!