(120)مستربین یا تنها در خانه؟🧸*

نمیترسی؟

نه

 

نمیترسی واقعا؟

نه

 

حوصله ات سر نمیره؟

نه... من یه آدم اینتروورتم... تازه دارم لذت میبرم از تنهایی... تازه مقدارش کافیه... عالیه!

 

معلومه که در انتخاب عنوان شک و تردید به دلم راه دادم؟

من اینجا در شهر غریب(نه خیلی هم حالا) در خونه‌ی خاله که باید بهتون بگم از اینوره،

تنها در خانه شدم!

 

همه زنگ میزنن و تلاش میکنن این تنهایی لذت‌بخش رو از من بگیرن...منتها اونا نمیدونن که...

من هر روز شب ساعت 10 11 خاموشی میزنم...

نور های آبی رو روشن میکنم...

مخ دندون و نسواکمو سر صبر و حین دیدن فیلم مورد علاقه‌ام میزنم و میکشم...

درهارو قفل میکنم...پنجره هارو میبندم...

 

**البته قبلش با دو تا گربه‌ی همسایه که هر شب بلااستثناء روی دیوار تو بغل هم میشینن و ستاره‌هارو نگاه میکنن یه میوحبت( صحبت به زبان میویی) انجام میدم که مطمئن باشم کم و کسری چیزی ندارن**

 

***ای کاش من یه گربه بودم با موود این دو تا قشنگا***

 

خلاصه جهت داشتن صدای سفید(وایت نویز) کولرو روشن میکنم...

آلارم هام رو چک میکنم چون فوبیای بیدار نشدن و به برنامه هام نرسیدن رو دارم (اگر که یه فوبیای رسمی باش البته)

بعدم تلاش میکنم خوابم ببره بدون اینکه به تمام شخصیت‌های فیلم ترسناک ها فکر کنم!!

 

صبح‌ها هم با وجود اینکه میترسم به موقع بیدار نشم، بیدار میشم!

یه قهوه‌ی با شیر و عسل درست میکنم و یه صبحونه‌ی مفصل...

بعدشم میشینم پای کارها و درس‌هام تا ساعت نهار!

 

بعد از نهار یکم استراحت میکنم...

دارم از تکنیک "یه اسپرسو بزن و نیم ساعت چرتی بخواب و سرحال بیدار شو" استفاده میکنم که بگم بهتون...جوابه!

 

*راستی چرا میگم مستر بین...البته مستربین که نه...میس بین!

امشب رفتم مال نزدیک خونه‌ی خاله...داشتم با عشق و علاقه به عروسک‌های کیفیت بالا و بزرگ و خفن اینا نگاه میکردم که چشمم خورد به یه چیزی..

و اینطور بودم که: تدی(با لهجه مستربین)!

و باوتون نمیشه این تدی چقدر شبیه تدیه!

خود خودش بود با قشنگ‌ترین کیفیت...

و من الان یه "میس بین"ام که یه  "تدی" داره که قراره همه جا با خودش ببرتش!*

 

خسته‌تون نکنم دیگه...

بعد چرت عصرانه یه ورزش میکنم و دوشی میگیرم و به حول قوه الهی، میزنم بیرون و دور دور و هوای عالی و پیاده‌روی و جای شما خالی!

 

واقعا دارم از این مدل زندگی نهایت لذت رو میبرم... چرا که این قشنگیا همیشگی نیستن و باید ازشون استفاده کرد:)

 

حتی اگه نهارت هات چیپس بوده باشه و شامت کرم کارامل دنت...

تازه صبحونه هم چی پف و چای خورده باشی!

 

مهم اینه که خوشحال باشی!

و یه دونه "تدی" داشته باشی!

 

مهرآ :)
zynb am
البته اینم اضافه کنم که واقعاااا یه وقت‌هایی این تنها شدن لازم و حیاتیه ... هممون به لذت بردن از تنهایی‌هامون نیاز داریم .
من بیشتر مشکلم با انتخاب زندگی تنها به طور دائمه ، چیزی که تو غرب امروز اتفاق افتاده .

به هر حال آدم تو زندگیش دوستا خانواده همکارا همکلاسی و اینها رو میبینه دیگه...نمیشه که تنهای تنها بشه اصلا...مگر اینکه قرنطینه بکنه خودشو از اجتماع...که تجربه‌ی کرونا نشون داد که چقدر مشکله!

zynb am
آره اون‌که صد در صد
ولی قبول داری که به هرحال تو سبک زندگی درست و صحیح به هر حال تزاحمات هست و اتفاقا باید اون لالوها :) روتین رو حفظ کرد و خوب پیش برد ؟؟ سخته ولی به دست آوردن هرچیز ارزشمندی خب سخته‌‌ دیگه ...

طبیعتا خب زندگی میدون سورپرایزهای بزرگ‌ و کوچیکه...یعنی من همیشه میگم‌ که برنامه‌هارو آدم میچینه که ببینه زندگی چطور قراره بهمشون بریزه:)

ولی از طرفی به نظرم یه الگوی ثابت برای زندگی وجود نداره...هر کس بر اساس شخصیتش خب به مقدار متفاوتی از چیزا نیاز داره توی زندگیش...
مثلا من خودم اگر هر یه مدت نرم تو پیله‌ی خودم و ارتباطات اجتماعیمو به حداقل نرسونم، انرژیم واقعا ته میکشه و قشنگ خاموش میشم...
اون زمان کوتاهی که تمام انرژیمو میذارم روی خودم شارژم میکنه برای ادامه؛))

zynb am
من بیشتر از چنین تنهایی ای ، به چنین روتینی نیازمندم...
◞⊧

برای من نگهداشتن روتینه وقتی تنهام خیلی راحت تره‌... چون به هر حال وقتی آدمای مهم زندگیت کنارت باشن بخوای نخوای برنامه ات رو براشون تغییر میدی تا باهاشون تنظیم شی:))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
یکی بود....هیچکس نبود..!
یه جهان خاکستری بود و یه دخترک ...
که همه آرزوش این بود که دنیاشو رنگی کنه...
دوست داشت دور خودش بچرخه...
و بخنده...
و زندگی کنه...
حالا این شما...و اینم وبلاگ دخترکی...
که شعرهاش انعکاس احساسشه...

+این نوشته ها مثل بچه های من میمونن! لطفا کپی نکنین حتی با ذکر منبع:)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان