(31)هوای مرده، فسیل زنده!

"تشریح مغز"

از بخشای مورد علاقه ی زیست برای من، تشریحه....حالا تشریحه هر چی بود!!!

امروز تشریح مغز گاو داشتیم البته مغزِ من(!) مغز گوساله ی یه روزه بود!

ولی بر خلاف تصور من که فک میکردم مغز من بدترین مغز خواهد بود ، خب بد ترین نبود...اتفاقا خیلیم جالب بود....جای شما خالی...یه"سپتوم" ای داشت که هیچکدوم از مغزای کلاس نداشتن! خوده دبیرِ جان یه ذوقی کرد وقتی "سپتوم"مغز منو دید:دی

و خب اینکه...بنده کلا از غر و لندای دیروز که بر سر والد ها وارد کردم بسی پشیمان گشتم، نقطه:/

و خلاصه اینکه...تشریح مغز عالی تر از عالی بود( کلی مسخره بازی درآوردیدیم و بخندیدیدیم:)


"دندون خوشکل کنی"

رفته بودم واسه ترمیم سیم پسا ارتودنسی( نگهدارنده )...چون خیلی از ترمیم قبلی میگذشت،کلی تا از سیما کنده بودن!


دکتر گفت متحرکتو میذاری دیگه؟

من با پررویی تمام جواب دادم که اوووم آررره!(مدیونین فک کنین دروغ گفتم بش! عاخه اصلا نمیذارمش:دی)


نهایتا این که دندونام درد میکنه:(


"فردا تعطیله"

ما داریم کم کم فسیل میشیم....فسیلای زنده!

بس که گرد و خاک تنفس کردیم، بدنمون شبیه قالب ساخت فسیل مصنوعی شده که کم کم توش رسوب داره تهنشین میشه:)))

یعنی هوا به معنای واقعی افتضاحه!!!

تا حالا هواتون خیلی شرجی بوده؟ خیلی خاک آلود و کثیف چطور؟ خیلی گرم چطور؟

حالا هوای ما دقیقا مخلوطی ازین سه تا حالته! میریم بیرون انگار گل تنفس میکنیم! دیگه اهمین روزاس که باز مشکلات تنفسی مردم شدید و شدید تر شه!

**مسئولین! رسیدگی نکنین سنگین ترین! بزارین فک کنیم هیچ کاری نکردین و وضع ما اینه!!!**


"فیلم سیانور"

سه شنبه، سینما!

رفتیم سیانور رو دیدیم...دوسش داشتم....البته قطعا بازیگراشو خیلی بیشتر فیلم دوست داشتم!

عاخه کیه که بهنوش طباطبایی رو دوس نداشته باشه؟! یا مثلا هانیه توسلی رو؟!

کلا فیلم جالبی بود....به نظرم ارزش سینما رفتن رو....خب...واقعا داشت!

درسته که مسائل سیاسی و اینا توش دخیل بود ولی اصلا فیلم خشکی نبود....اتفاقا خوب احساسات آدمو قلقلک میداد!!!

مرگ با سیانور...خوبیش اینه که درد نداره!ولی خب بازم خودکشی جرئت میخواد...و علاوه بر اون مقدار زیادی ناامیدی! دلم برای لیلا سوخت! واقعا بهش بد کردن طفلکی رو:(

مهرآ :) ۴ نظر

(30)and then, there were none

ده سرخپوست کوچک


ده سرخپوست کوچک شام میخوردند،

یکی از آنها گلویش گرفت و سپس نه نفر باقی ماندند


نه سرخپوست کوچک تا دیروقت بیدار ماندند،

یکی از آنها خوابش برد و سپس هشت نفر باقی ماندند


هشت سرخپوست کوچک به دوون سفر کردند، 

یکی آنجا ماند و سپس هفت نفر باقی ماندند


هفت سرخپوست کوچک هیزم می‌شکستند، 

یکی از آنها خودش را نصف کرد و سپس شش نفر باقی ماندند


شش سرخپوست کوچک با کندو بازی می‌کردند،

یکی از آنها را زنبور نیش زد و سپس پنج نفر باقی ماندند


پنج سرخپوست کوچک به دادگاه رفتند،

 یکی از آنها قاضی شد و سپس چهار نفر باقی ماندند


چهار سرخپوست کوچک به دریا رفتند، 

یکی از آنها را شاه ماهی بلعید و سپس سه نفر باقی ماندند


سه سرخپوست کوچک به باغ وحش رفتند، 

یکی از آنها را خرس خورد و سپس دو نفر باقی ماندند


دو سرخپوست کوچک زیر آفتاب نشستند، 

یکی از آنها سوخت و سپس یکی باقی ماند


یک سرخپوست کوچک خودش تنها باقی ماند، 

رفت و خودش را دار زد و سپس هیچ‌کدام باقی نماندند!


++هم فیلمشو دوست میدارم و هم کتابشو(وقتی داستان معمایی میشه اسم آگاتا کریستیه که میدرخشه:))...شدیدا توصیه میشه:)))

+++تا حالا سه تا فیلم از روی این کتاب ساختن و سه تاشم به همین اسمه( و سپس هیچ کدام باقی نماندند)...2009 اش با زمان ما بیشتر جور در میاد:دی

++++نکته ایمنی!!:ترجیحا روزی که فرداش امتحان دارید سراغش نرید بهتره!!!

مهرآ :) ۳ نظر

(29)رُزائولا

اینترنت مفت و مجانیِ سرعت بالا دوست میدارم:))))

آمّا...

از قدیم گفتن باد آورده را باد میبرد!

آخرای دانلود Ice age 5 بود که فینگیل جان لبِ تابِ همایونی(!) رو خاموش کرد:|

خلاصه اینکه ترجیح دادیم از طریق دیگه ای بر بادش بدیم:دی

بیاید محض رضای خدا!چندتا آهنگ خوبِ خوب به من معرفی کنید:)))

اگه روسی یا اسپانیایی باشه که دیگه دیگه... :پی


+این روزا به سرعت بیست امتحان در ماه داره میگذره!

++تیتر نوشت:فینگیل مریض شده بود...دکتر گفت رزائولا گرفته....

رزائولا یعنی گل سرخ! خیلی شیکه لامصب:))))

-مریضیت چیه؟  -بیماری گل سرخ:|

حتی علائمشم باکلاسه تازه:#

فرد مبتلا، یکی دو روز تب میکنه( من تب دوست:/)...بعدش یکم دونه ی قرمز میزنه و صورتش گل میندازه! یعنی اگه بدونین فینگیل چقد ناناز و خوشکل شده بود!

منتها( متاسفانه!) احتمال ابتلای بزرگسالان به این بیماری حدود 20% عه! اکثرا پادتنشو دارن...خیلی حیف شد!

مهرآ :) ۸ نظر

(28)مظلومانه...

پرده اول:

بعد از چند روز دارم لینکامو چک میکنم...

مامان هم داره برام توضیح میده چطوری سوپ جو درست کنم!

بعد از هر جمله ایم که میگه سرمو میارم بالا و میگم:چی؟

دارم فکر میکنم چقدر امتحان دارم این هفته!


پرده دوم:

میرسم به پست"تعزیه"ی دلژین...

از مامان میپرسم:تعزیه با کدوم ز/ذ/ظ/ض؟!!!!

میگه: رِ زِ!

یادم میوفته که من تو پست آخرم تمام تعزیه هامو با زِ دال ذال نوشتم!!!

میگم:مامان چرا بهم نگفتی اشتباه نوشتمش؟!

میگه:پستای تو اونقد ریزن که من نصفشو حدس میزنم! از کجا بفهمم اشتباه نوشتی؟!


پرده آخر:

دارم این پستو مینویسم و فک میکنم چقد خواننده های وبلاگ من مظلومن!

اگه شما هم نمیتونین راحت بخونین بگین خب...آخه من که قرار نیست بخونمشون که!


+این سایز فونت چطوره؟! خوبه یا بزرگترش کنم؟!

++تعطیلات خیلی واسه من دیر گذشت! واسه شما چطور؟!

+++قیمه ی نذری امسالمونو خیلی دوست داشتم:)ولی خب قراره سال دیگه عدس پلوش کنیم مثل اینکه!!

مهرآ :) ۷ نظر

(27)تولد خاص!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
مهرآ :)
یکی بود....هیچکس نبود..!
یه جهان خاکستری بود و یه دخترک ...
که همه آرزوش این بود که دنیاشو رنگی کنه...
دوست داشت دور خودش بچرخه...
و بخنده...
و زندگی کنه...
حالا این شما...و اینم وبلاگ دخترکی...
که شعرهاش انعکاس احساسشه...

+این نوشته ها مثل بچه های من میمونن! لطفا کپی نکنین حتی با ذکر منبع:)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان